برچسبها:
عشق فانتزی
برچسبها:
برچسبها:
مغــرور و خوבشیفـتــــہ نیـωـتــم
برچسبها:
بــاور کـن هرگــز لایـق
” دوســتت دارم ” هــای تـو نبـودم ؛
ملتمسانــه از تـو می خواهــم
دوســتت دارم هایـت را به کسی بگویــی کـه لایـق
دروغهـــایت بــاشد !!!
برچسبها:
قیافت خیلی آشناست
من و تو جایی همدیگر را ندیده ایم ؟
آهان یادم اومد یه روزهایی خاطره هایی با هم داشتیم
یادمه اون موقع دم از عشق و عاشقی می زدی …
اینقدر مات نگاهم نکن عشقت حسودیش می شه !
راستی قبل رفتن خواستم بدونی وقتی دیدمت دلم نلرزید
برچسبها:
ﻋﺸــــــﻖ …
ﻧــــﻪ ﭘــــﻮﻝ ﻣﯿﺨــــﻮﺍد …
ﻧــــﻪ زیبایــــی …
و ﻧــــﻪ هیــــچ چیــــز دیگـــــه ….
ﻓﻘـــــــــــﻂ ” دو ﺗــــﺎ آدم ” ﻣﯿﺨــــــــﻮﺍﺩ …
ﺗﺎﮐــــــــﯿﺪ ﻣﯿﮑﻨــــﻢ : ﺁﺩﺩﺩددﺩﺩﻡ
برچسبها:
بـבبختے یعنے :
בلـم خیلے براش تنگ شـבه
اما ..
هیچ غلطے نمیتونم بڪنم ..!!
برچسبها:
به نام خدا ... یکی داشت یکی نداشت!
اونی که داشت تو بودی ،
و اونی که جز تو کسی رو نداشت... من بودم!
برچسبها:
خدایا...
....خدایا....
خیلی ها دلمو شکستن ، دیگه تحمل ندارم!
شب بیا با هم بریم سراغشون...
من نشونت میدم،
تو ببخششون...!!!
برچسبها:
هنوزهم مثل انشاهای دوران دبستان
بانتیجه گیری مشکل دارم!!!
چرا رفتی........؟؟؟
برچسبها:
همه می گویند “سخت گیر”م!
راست می گویند
همین است که انقدر “سخت”
به تو “گیر” داده ام . . .
برچسبها:
همیشه نباید حرف زد...
گاه باید سکوت کرد
حرف دل که گفتنی نیست...!
باید آدمش باشد
کسی که با یک نگاه کردن به چشمت
تا ته بغضت را بفهمد...
برچسبها:
این من هستم که وفادار مانده ام ، این تو هستی که تنها بی وفایی از تو به جا مانده.
این من هستم که آخرش سوختم ، این تو هستی که رفته ای ..
و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم دوخته ام
و هیچ چیز نیست که از دیدنش خنده ای بر لبهایم آشکار شود..
برچسبها:
بعضی شب ها حال عجيبی دارم
يه دلتنگی ... يه بغض ... يه دلواپسی بزرگ ...
نه به خاطر اينكه تنهام ... نه !!
به خاطر اينكه بريدم، حتی از خودم ...
برچسبها:
هیچ گاه دوست داشتن هایِ پر دلیل را
دوست نداشته ام
مثلا این ها که می گویند
عاشقِ چشمانش شدم
یا دیگری می گوید
عاشقِ شانه هایش..
یا چه می دانم هرچه!
اصلا معنی ندارد
وقتی کسی می گوید چرا دوستش داری؟
باید نگاهش کنی ،
لبخند بزنی ،
و بگویی
چون
دوستش دارم ...
برچسبها:
درد دارد...
وقتـــی مـی رود ...
و همــه مــی گــویند : دوستتــــــ نداشتـــــ
...و تـــو نمــی تـــوانـی بــه همــه ثـــابتــــ کنـــی
کــه هـــر شبـــــــ
بــا عـــاشقـــانه هــایـش خـــوابتـــــ مــی کــرد
برچسبها:
شب بخیر عزیزم
داستان من و تو از آنجا شروع شد که پشت شیشه ی بی جان مانیتور به هم جان دادیم ... !
با صورتک ها ، همدیگر را بوسیدیم و طمع لب هایمان را چشیدیم ...!
آهنگی را هم زمان با هم گوش کردیم و اشک ریختیم ...!
شب بخیر هایمان پشت خط های موبایلمان جا نمی ماند ...!
امروز داستان برگشت ...
آغوش هایمان واقعی ، بوسه هایمان حقیقی ، اما با این تفاوت که دیگر من و تو نبودیم ، هر کداممان یک "او" داشتیم ...!
پشت شیشه ی سرد مانیتورم ، دلم لک زده برای یک صورتک بوسه ....!
لک زده برای یک آهنگ همزمان ...
لک زده برای یک شب بخیر ...
شب بخیر...!!
برچسبها:
ديوانه باران نديده
گفتی:جور دیگر باید دید ... دیدم ولی...؟
گفتی:زیر باران باید رفت... رفتم ولی...؟
او نه چشم های خیس و شسته ام را دید
نه نگاه دیگرم را
او هیچکدام را ندید!!!
فقط در زیر باران به طعنه ای خندید و گفت: دیوانه ی باران ندیده...
برچسبها:
دلگیرم از نبودنت!!
پیر مردی همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت.
این بگو مگوها همچنان ادامه داشت. تا اینکه روزی پیر مرد فکری به سرش زد و برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل کرده است ضبط صوتی را آماده کرد و شبی همه سر و صدای خرناس های گوش خراش همسرش را ضبط کرد.
پیر مرد صبح از خواب بیدار شد و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش رفت و او را صدا زد، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است!
از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او شد.
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
خدایا...
بابت آن روز
که سرت داد کشیدم متاسفمـــــــــ...!!!
من عصبانی بودم
برای انسانی که تو میگفتی ارزشــــَش را ندارد
و مــــــــــن پا فشاری می کردم...
برچسبها:
کـــاش یکیــــ پیـــدا می شــــد
که وقتــــی می دیــــد گلــــوتـــــ ، ابـــــر داره و
چشـمـاتـــــ ، بــــارون
جـــای اینکـــه بپــرســـه : چـــته ؟ چـــی شــده ؟ چـــرا ؟
بغــــلتـــــ کنــــه و بگـــــه : گـریـــه کــــن ... !
برچسبها:
و مرا
آنقدر آزردی ..
که خودم کوچ کنم از شهرت ..
بکنم دل ز دل چون سنگت ..
تو خیالت راحت ..
می روم از قلبت ..
میشوم دورترین خاطره در شب هایت
تو به من می خندی ..
و به خود می گویی:
باز می آید و می سوزد از این عشق
ولی ..
بر نمی گردم نه!
می روم آنجایی
که دلی بهر دلی تب دارد ..
عشق زیباست و حرمت دارد ..
تو بمان ..
دلت ارزانی هر کس که دلش مثل دلت
سرد و بی روح شده است ..
سخت بیمار شده است ..
تو بمان در شهرت
برچسبها:
مثل وقتی که عاشقت شدم
باران می بارد،
فکر کنم
دوباره یکی
عاشقت شده...
برچسبها:
برچسبها:
بـــا تــوام دخـــتــر جــــان:
پسری که از این سرِ شهر میکوبه میاد دنبال تو,
پسری که بدون ترس و محکم همه جا دستاشو دورت حلقه میکنه
پسری که اس ام اساش کوتاه هست اما پر احساسه,
پسری که دستات رو تو چراغ قرمزِ خیابونا محکمتر میگیره,
پسری که بی هوا برات اس ام اس های غمگین میفرسته
پسری که تو بیرون رفتنای دسته جمعی ساکت تر از همیشه است,
پسری که وقتی داری حرف میزنی تو صورتت لبخند میزنه
پسری که موهاتو از جلوی چشمات میزنه کنار
پسری که وقتی تو خودتی, قلقلکت میده؛
این پسر رو حق نداری اذیت کنی؛ حق نداری
بهش بگی دوسش داری پررو میشه ، میره ...
بهش بگی ازش بدت میاد نا امید میشه و میره ....
محبت کنی خوشی میزنه زیر دلش و میره ....
محبت نکنی ، یکی دیگه بهش محبت میکنه و میره....
خلاصه اومده بود که بره ... خودتو خسته نکن !
برچسبها: