رفتم پیش خدا فریاد زدم.چرا؟؟
خدا به آرومی گفت:هیس فرشته ها تازه خوابیدن.
زیرلب پرسیدم:پس من چی
؟
بامهربونی گف تو واسم عزیزترینی
!
بغض کردم و گفتم:فرشته من رفت.
خدا نگام کردو گفت:اذیتش کردی؟
بااشک وهق هق گفتم فکرنکنم. .
خدا گفت:اومدی دنبالش؟تو ؟آسمونــــــــ
گفتم:آره نامرد بهم قول داده بود بدون من جایی نره
خدالبخندی زد.سرمو گرفتم بالا.گفتم:من بدم یااون؟
خداگفت:هیچ کدوم
داد زدمو گفتم:اون بدبود.تنهام گذاشت.اون بده که گفت تاتهش باهاتم
حرصم گرفت.گفتم:خدااا ببرش جهنم
خدا باتعجب گفت مطمئنیـــــــــ؟
با دودلی واشکام گفتم:نهــــــــ
به خدا گفتم :میشه ببینمش؟خدا قبول کرد
از این پایین داشتم میدیدمش.دادزدم:
آهـــــــــــای همه کسم.همه احساس من.من اینجام
مگه قرار نبود تنهاجایی نری؟با توامـــــــــــ
خدا آروم بهم گفت:صداتو نمیشنوه
به آرومی وبابغض گفتم:دوسش داشتم.دارم.پس چرارفت؟
خدا گفت:اگه زندگیتون بهم ربط داشت
هیچ وقت سر راه هم قرارتون نمیدادم..
لبخندی زدمو گفتم:خدااااا مواظبش باش

عشقم. ....من تورو بخدا سپردم.
توچی ....؟
تواین دنیاپرازگرگ...پرازدروغ...منو به کی سپردی؟
به کی سپردی که راحتـــ رفتی ..؟
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: